خودم را می سپارم به خودم
صبح ها با خودم می روم جنگ
و عصرها
کشان کشان
خودم را خونین
به خیمه می برم
خودم را می سپارم به خودم
که توی خیمه
با آستین خونی نشسته
و می گویم
- درسدش کن این را دکتر
فردا جنگ مهمی داریم
و خودم
التماس می کنم به خودم
که همین امشب
راحتم کنم
چون نمی توانم
[ جمعه 94/4/5 ] [ 10:29 صبح ] [ ]
اعتراض